مذهبی

در یادداشتهای قبلی در مورد فرقان صحبت کردیم

فرقان :‏ معیار شناخت حق از باطل

طبق آیات قرآن  - هرگاه کسی تقوی الهی داشته باشد می تواند به فرقان دست یابد : ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا

فرقان معیار شناخت حق از باطل است (بصیرت)  یعنی مثلا در اتفاقات مختلف بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم و گمراه نشویم و احیانا در سنگر و اردوگاه باطل نرویم (رجوع به داستان جنگ جمل و شناخت حق) چنانچه در این سوال امیرالمومنین(ع) می فرماید ابتدا حق را کشف کن و سپس ببین چه کسانی در طرف حق هستند مثلا کسی که مال نامشروع دارد حق نیست

به هرحال کسی که تقوی ندارد ممکن است حق و باطل را گم کند و شاید به سمت باطل رفته و باطل را حق بداند

امروز همینطوری که تصادفی داشتم توی وبلاگها می گشتم یه وبلاگی دیدم که اتفاقا با ایشون در یکجا خدمت می کردیم و آموزشی بودیم - ما دوره 102 بودیم شهریور 82 -

وقتی دیدم اون داره از اون دوران می گه منم یاد یه خاطره افتادم که هنوز هم هنوزه وقتی یادم می آید خندم می گیره حالا به شما هم می گم تا بدونید

یه روز وقتی موقع شامگاه شد (شامگاه وقتی هست که قبل از غروب آفتاب به معنای پایان روز می ریم توی میدان و احترام به پرچم گذاشته و آنرا پایین می کشیم) گروهان ما دیر به مراسم رسید به همین خاطر فرمانده میدان شروع کرد به تنبیه گروهان و نفرات را بصورت پامرغی می فرستاد داخل میان من که این صحنه را دیدم رفتم صف های آخر چون فرمانده یعنی همونی که تنبیه می کرد تا حدودی من و می شناخت و با هم رفیق بودیم پیش خودم گفتم می رم آخر صف موقعی که به من رسید حتما بی خیال می شه می گه بصورت بدو رو برو داخل میدان همینجور توی این فکر ها بودم و هی خودم را عقب می کشیدم بچه های گردان ما بیچاره ها بصورت پامرغی با بدبختی توی میدان می رفتند من توی دلم به این بدبختها می خندیدم و می گفتم الان من مثل آقاها می ام توی میدون و فرمانده تحویلم می گیره دیگه داشت کم کم نوبت ما می شد دل توی دلم نبود می خواستم عکس العمل فرمانده را ببینم و یه خودی نشون بدم بالاخره نوبت صف جلویی ما رسید فرمانده همانطوری که با عصبانیت به بچه ها می گفت چرا دیر اومدید و بچه ها هی توجیه می کردند یه نیم نگاهی به ما کرد و وقتی حالت ما را دید یه دفعه تصمیمش عوض شد خلاصه چشمتون روز بد نبیندیه دفعه  گفت حالا بقیه گروهان بصورت سینه خیز بروند داخل میدون-  باورم نمی شد انگار دنیا روی سرم خراب شد -  فرمانده! سینه خیز مگه می شه توی آسفات 50 درجه - بالاخره سینه ها را چسبوندیم به آسفالت و رفتیم ما رو می گی بغض گلومون را گرفته بود پیش خودم می گفتم کاشکی همون اول رفته بودم خلاصه سرتون را درد نیارم رسیدیم پای گروهان و وایسادیم  - این هم یه خاطره ای بود از اون دوران ولی بعدش با فرمانده که اسمش را نمی گم به دلایلی رفیق شدیم که نگو روز آخر که می خواستیم بیایم تهران گریه کردیم و خداحافظی

به هرحال این هفته - هفته دفاع مقدس است البته سن و سال ما به دفاع مقدس و جنگ سخت نمی خوره ولی با دیدن صحنه ها و فیلهای مستند واقعا تحت تاثیر قرار می گیریم البته درست  نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم چون ما هم از دور یه دستی برآتیش داشتیم بالاخره برادر - رفقا بچه های هیات - فامیل و .... توی جبهه بودند و از خاطرات اون برای ما تعریف می کنند به هر حال به نظر من درسته جنگ سخت یا بهتر بگیم جهاد اصغر تمام شده و این سفره برچیده شده اما جهاد اکبر یا همان مبارزه با نفس همواره است شاید هم این جهاد بسی سخت تر از اون جهاد باشد.

به هرحال سرتان را درد نمی آرم فقط می خام این نکته را یادآور شوم که چگونه به بصیرت برسیم؟

خداوند در ‍قرآن می فرماید ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا - حالا به نظر شما فرقان چیست ؟

جواب را در پست بعدی می گم

بعد از یک وقفه چند ماهه می خواهیم دوباره به وبلاگ برگردیم

حالا هرچی مادر و ژدرمون سعی کردند ما را متاهل کنند و به قوی بچه ها یه آستینی برامون بالا بزنند نشد که نشد

البته زیاد هم مهم نیست چونکه عوضش تجربیات زیادی بدست آوردیم به هر حال این قصه سر دراز دارد و در این مقال نگنجد اما به همه شما توصیه می کنم برای ازدواج حتما تحقیق کنید و شرایطتان را همان اول شفاف بیان کنید البته سعی کنید یه مقداری هم عیوب خودتان را اصلاح کنید تا مجبور نشوید مثل من 8-9 مورد خواستگاری نافرجام داشته باشید

مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَاوَهُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ

أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْفِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ 

کسانى که زندگى دنیا و زیور آن را بخواهند [جزاى] کارهایشان را در دنیا به طور کامل به آنان مى‏دهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد

اینان کسانى هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود و آنچه در آنجا کرده‏اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‏داده‏اند باطل گردیده است